کد مطلب:293493 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:691

مادر حضرت فاطمه زهرا


هُوِیّت بانوی عُظمی عُلْیا مكرّمه خدیجه ی كُبری مادر

حضرت زهرا(ع)

حضرت فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها مادرش یگانه بانوی عظیمه الشأن والمرتبه جناب علیا مكرمّه مجلّله خدیجه كبری علیها التحیّة و الثّناء است.

این مخدرّه محترمه معظّمه سلام اللَّه علیها اوّل زنی است كه حضرت نبی اكرم صلی اللَّه علیه و آله و سلم با او ازدواج نموده است و ولادتش در سنه شصت و هشت قبل الهجره بوده این بانوی معظّمه دارای مقام سیادت و ریاست و حشمت و دارای مال و ثروت بسیار بوده است دارای مقام عفّت اخلاق حمیده بوده و اوصاف جمیله را واجد بوده و بس در مقام سخاتوت و فداكاریش كه تمام اموال و ثروت خود را به رایگان برای اِعلاء كلمه توحید و ترویج اسلام مطلقا در اختیار تامّ شوهرش پیغمبر عالی مقام گذاشت.

شرافت و عظمت شئون حضرت خدیجه ی كبری نسباً و حسباً و ایماناً و اخلاقاً در تاریخ اسلام از ناحیه ی مورخین ثبت و ظبط است


بطوریكه ما را بی نیاز از بیان آن می نماید. جناب خدیجه كبری علیهاسلام اول كسی است در میان بانوان كه به خاتم پیغمبران ایمان آورد و دعوت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی علی آلاف التحیه والثناء را پذیرفت و مشرفه به دین مبین اسلام گردید.

حضرت علیا مكرمّه خدیجه كبری علیها التحیّه والثناء از بانوان برگزیده ی خدا است همین بس در مقامش كه هرگاه جبرئیل امین فرشته وحی الهی بر خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) نازل می گردید، سلام خدا بر حضرت خدیجه كبری سلام الله علیها پیامش بود.

جبرئیل هر وقت شرفیاب محضر انور پیغمبر اكرم (ص) می شد عرض می كرد خدا می فرماید سلام مرا به جناب خدیجه برسانید و بآن بانوی عظمی بگوئید ما برای او در بهشت قصری مجلل و زیبا مطابق شأن او مهیّا و آماده نموده ایم: و نیز در كتاب بحارمجلسی (ره) نقل شده اِنَّ جبرئیل علیه السلام اتی النبی صلی الله علیه و آله فقال: اِقْرَء خدیجه من ربّها السلام فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: یا خدیجه هذا جبرئیل یقرئك من ربك السلام قالت خدیجه: الله السلام و منه السلام والیه السلام.

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شوهرش وجود مقدس قطب ارائك توحید، سلطان العارفین و رئیس الموحدین و


امیرالمومنین و امام المتقین ولی اللَّه اعظم حضرت علی مرتضی صلوات اللَّه و سلامه علیه است.

حضرت علی مرتضی علیه السلام دارای مقام ولایت كلیه مطلقه است و تمام شئون ولایت و علامات و امتیازات امامت را واجد است.

حضرت علی مرتضی علیه السلام دارای نفس كلیّه الهیّه است همان نفسی كه مورد خطاب است در آیه شریفه پایان سوره ی فجر (یا ایّتها النفس المطمئنه ارجعنی الی ربّك راضیه مرضیه فادخلنی فی عبادی و ادخلی جنتی): آیه 30 سوره الفجر.

حضرت علی مرتضی علیه السلام اعلم الناس است، احكم الناس است، اَتْقی الناس است،احلم الناس است، اشجع النّاس است اسخی الناس است، اعبد الناس است:

حضرت علی مرتضی علیه السلام در تمام شئون ولایت كلیّه مطلقه با حضرت ختمی مرتبت محمد (ص) شریك است الا اینكه نبوت ختمیه مختص رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله است چنانكه در حدیث شریف منزلت، تصریح به این واقعیّت شده است: قال رسول اللَّه (ص) مخاطبا لعلی المرتضی (ع) (انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لان نبی بعدی) این حدیث مورد اتفاق عامه و خاصه است


حضرت ختمی مرتبت خطاب به حضرت امیر اهل ایمان، علی مرتضی فرموده تو از من در تمام شئون بمنزله ی هارونی از موسی، مگر اینكه نبوت به من ختم شده است و بعد از من پیغمبری نیست:

جمله (و لا نبی بعدی) از لسان پیغمبر اكرم (ص) علاوه بر اینكه سند محكمی است بر خاتمیت آن حضرت، نیز مثبت ولایت كلیه مطلقه حضرت علی مرتضی (ع) می باشد. چون موسی و هارون سلام الله علیهما در تمام شئون كمالیه با هم مشاركت داشته اند و همین معنی برای خاتم انبیاء محمد مصطفی و علی مرتضی صلوات الله علیهما در جمیع شئون ولایت كلیّه مطلقه ثابت است و استثناء نشده مگر نبوت كه اختصاص به حضرت محمد صلی اللَّه علیه و آله دارد.

لمؤلفه


(لا نبی بعدی) از فخر بشر

خود دلیل خاتمیت در اثر


(انت منی گفت تا دانی عمل (ع)

بعد او باشد خلایق را ولی


گفت تعریضی او در این سند

عین تصریح است بر اهل خرد


اعلام مقام ولایت كلیه مطلقه علویه تصریحا در این آیه مباركه است لقوله تعالی (انما ولیكم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكوه و هم راكعون) آیه 55 سوره


مائده

این آیه مباركه به اتفاق مفسرین عامه و خاصه در شأن علی علیه السلام نازل شده است، چه آن حضرت بوده كه در حال ركوع زكوه و صدقه داده است.

ولی در آیه مذكوره به معنای متصرف مطلق و صاحب اختیار و حاكم مطلق است نه به معنای دوست چه اگر به معنای دوست گرفته شود اساسا معنی غلط است. علاوه با شمول كلی و سَرَیانی خطاب (كم) در آیه ی مرقومه كه جمیع خلق را در بردارد، لازم آید كه بنابراین معنی العیاذ باللَّه خدا و رسول خدا و امیرالمومنین علی (ع) دوست فاسقین و فاجرین و كافرین و منافقین و مشركین هم باشند و حال آنكه آنها بری و بیزارند از اینها، تا چه رسد كه دوست این گروه فاسد باشند. پس عقل صحیح، این معنی را باطل و غلط می داند و مخالف در محكمه عقل و وجدان محكوم است و باید به حكم برهان، تسلیم آن معنایی بشود كه ما اشاره نمودیم. یعنی متصرف مطلق و صاحب اختیار مطلق در كل عالَم اِمكان، نه در گوشه جهان و جزئی از آن و این معنای ولایت تكوینیه و ولایت كلیه مطلقه است (فانهم) ممكن است كسی بگوید ولایت ولی بمعنای تصرف درست و مورد تصدیق اما كلیه و مطلقه را از كجا استنباط و استفاده نمائیم، در جواب می گوئیم آنرا هم از


خود همین آیه ی مباركه، مگر (انما ولیكم الله) این ولایت مطلقه و كلیه نیست، البته این ولایت كلی است اگر چنانچه انكار نمائی العیاذ بالله ولایت و تصرف خدا را در عالم محدود كرده و خدا را نشناخته ای و عقل تو را محكوم می كند. عقل و برهان می گوید تصرف خدا كلی و نامحدود است نه جزئی و مقید. آیا می توانی بگوئی خدا نسبت به آسمان ولایت دارد و العیاذ بالله ولایت در زمین ندارد و یا در عوالم عالیه ولایت و تصرف و حكومت دارد، اما در عوالم سافله دیگر این ولایت و تصرف راندارد؟!

پس به حكم عقل و برهان می بایست قبول كنی كه خدای قادر متعال، متصرف مطلق و صاحب اختیار مطلق و حاكم مطلق در نظام كل است و دارای ولایت كلیه مطلقه ذاتیه اصلیه است و همین معنی در ولایت، برای رسول خدا حضرت حتمی مرتبت محمد (ص) و برای حضرت علی مرتضی (ع) كه آیه مباركه ی مذكوره در شأن آن حضرت نازل گردیده است، ثابت و محقق و مبرهن است، به حكم اینكه معطوف در حكم معطوف علیه است اما فرق و تفاوت ولایت كلیه الهیه حضرت احدیت، با ولایت كلیه مطلقه حضرت ختمی مرتبت و دوازده نفر خلفاء و اوصیای آنحضرت كه همه مصداق اولوالامر و همه واجد مقام ولایت كلیه مطلقه می باشند این است كه ولایت خدا ذاتی و اصلی است و ولایت ایشان ضِللی


است و آنان مظهر ولّی مطلق هستند و به عبارت دیگر ولایت كلیه مطلقه ایشان یعنی رسول اللَّه و خلفای آن حضرت كه اول آنها حضرت علی مرتضی و آخر آنها حضرت بقیه اللَّه مهدی ولی عصر (عج) به اذن اللَّه است، كه از این اذن مراد اذن تكونی است خذ واغتنم.

مؤلّف را نسبت به معنای ولایت و شئون ولایت ضمن رسائلی كه در اثبات ولایت و امامت دوازده نفر خلفاء و اوصیاء حضرت ختمی مرتبت (ص) نگاشته است، بیان تفصیلی است و بایست به آن رسائل مراجعه شود. در این مقام فقط خواستیم شوهر عالی مقام فاطمه زهرا(س) را كه حضرت علی مرتضی صاحب مقام ولایت كلیه مطلقه است معرّفی نمائیم و نظر به بیان شئون ولایتی علی علیه السلام نداشتیم. زیرا هر سخن جائی و هر نكته مقامی دارد و اما بس در مقام عظمت و رفعت شأن حضرت فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها، كه اگر خدای علّی اعلی وجود مرتضی را خلق نمی كرد،برای این بانوی بی همتا، كفوی در صفحه جهان هستی نبود تار روز قیامت.

چنانچه در روایت معتبر تصریح به این حقیقت شده است: قال الله عز و جل (لو لم اخلق علیا لما كان لفاطمه كفو علی وجه الارض آدم و من دونه)


(ولنعم ماقِیْل)


حق چو ندید همسرش در همه ممكنات از آن

واجب و لازم آمدش خلقت حیدر آورد


علی مرتضی علیه السلام مظهر اسماء حسنی و مجلای صفات الُوُهی است. علی مرتضی مَثَل اَعلای الهی است. خدای یكتا مِثْل ندارد، امّا مَثَل اَعلا دارد (و له المَثَل الاعلی) پیغمبر اكرم خطاب به علی مرتضی فرمود: (و انت المثل الاعلی): یعنی علی جان مصداق مَثَل اَعلای كبریائی فی الواقع تو هستی.

و لنعم ما قال الاستادنا العارف (الّهی قمشه ای)، رضوان اللَّه تعالی علیه:


چو شمع آفرینش را بر افروخت

به آدم علّم الاسماء بیاموخت


میان شاهدان بزم شاهی

كه مستند از می وحی اِلهی


محمد (ص) را نخست افكند مستی

ز جام عشق صهبای الستی





پس آنگه او چو سرمستان پرشور

به اشراقی جهان را كرد پر نور


چو قرآن دفتری از عشق بگشاد

به دانش عالمی را كرد دلشاد


بر آن دفتر كه شهر علم غیب است

دَرِ دانش «علی» بی هیچ ریب است


امیر اهل ایمان سِرِّ سبحان

وزیر مصطفی سلطان امكان


قوای عقل كُلّی را سپهدار

نظام آسمانی را نگهدار


شَهِ آزادگان مقصود عالم

بُتِ كّروبیان زاولاد آدم


جمالش رونق بتها شكسته

جلالش بر ملائك راه بسته


گر آن ماه از جهان خلق كم بود

جهانی در شبستان عدم بود


نبود آن خواجه گر این كارگه را

نبودی بنده ای زیبنده شَه را





به عالم خواست ذات لایزالی

نماید ز آئینه امكان مثالی


علی گردید تمثال جمالش

وز آن آئینه پیدا شد مثالش


ز (لِلّه المَثَلْ) بشناس وی را

منزّه دان ز مِثل آن شمس وفَی را


امام اهل ایمان مرتضی را

شناسد هر كه بشناسد خدا را


بر او اشراق گردد نور یزدان

چو بر ختم رسولان فیض سبحان